رستوران پاییز
برای تولد 5 ماهگی ارادم شام رفتیم بیرون رفتیم رستوران پاییز جایی که منو بابایی از زمان اشنایی یعنی 10 ساله میریم اونجا حتی جاشونو عوض کردن ما بازم میریم اونجا صاحبش میگه زندگی شما برای من مثل داستانه دوران اشنایی نامزدی /ازدواج /بارداری/حالا هم که همراه پسرمون انشالا جشن دکتراتو تولد 100 سالگیتو بگیریم عزیزم. قربون خوردنت چیکار کردی مامانی معلومه خیلی گشنته قربون خوردنت مامانی چیکار کردی اخر شبم موقع برگشتن ت. ماشین گیر داده بودی بغل بابا بشینی ...
نویسنده :
مامان
8:34