آرادآراد، تا این لحظه: 12 سال و 2 ماه و 9 روز سن داره

آراد کوچولو

اولین تجربه شهربازی

عزیزم نیمه شعبان عقد محضری دایی سعید بود از اونجا که برگشتیم خاله فریبا و خاله سهیلا بودن گفتیم بریم شهر بازی حاضر شدیم رفتیم تو دیگه خیلی خیلی خسته بودی از صبح تو بغل بودی خسته بودی فدات شم رفتیم دایی سعیدو زندایی هم اومدن بچه ها کلی کیف کردن تو هنوز نمیتونستی چیزی سوار شی فقط نشوندیمت ازت عکس گرفتیم بعدشم دایی اینا رفتن بچرخن ما هم همگی رفتیم دفتر پارک و ازشون خواهش کردیم پیوند دایی و خانمش رو پشت میکروفن بهشون تبریک بگن 3 بار اعلام کردن بدو بدو اونا هم اومدن کلی سورپرایز شده بودن خاره خوبی براشون شد اینم چند تا از عکسات ...
7 مرداد 1391

تولد

سلام عزیز دلم . با اومدنت زندگیمون رو عوض کردی تو نشانه ای از قدرت خدا هستی .از به وجود امدنت تا موندنت .٩ ماه با هم زندگی کردیم خندیدیم ترسیدیم خوردیم خابیدیم گریه کردیم همه جور حسی رو با هم تجربه کردیم ازت معذرت میخوام که تو اون ٩ ماه  خیلی ازیتت کردم اما قول میدم حالا که اومدی تا زنده ام نذارم اذیت بشی و چیزی ناراحتت کنه  زندگی برام یک نواخت شده بود که تو با اومدن غیر منتظرت اونو عوض کردی از وقتی اومدی تنها دلیل زنده بودن من و بابایی هستی تو با اومدنت عشق من و بابایی رو کامل کردی به زندگیمون عشق دادی تو تنها عشق من و بابایی هستی و از همه کس و همه چیز مهمتری تو حس قشنگ مادری رو به من هدیه کردی تمام لحظه های با تو بودن رو دوست...
7 مرداد 1391

اولین خرابکاری عشقم

یه بسته پفک باز نشده بهت دادم که باهاش سرگرم باشی رفتم اشپزخونه که به غذا سر بزنم اومدم دیدم انقدر اونو چروندی که باز شده ریخته تمام سرو صورتت و فرشو رختخابتو کثیف کرده نمیدونی چقدر ذوق کردم کیف کردم دمت گرم شیطون من ...
7 مرداد 1391

عاشقانه های من و تو

الان که دارم اینو برات مینویسم اشک میریزم و میلرزم اشکی که به خاطر عشق به توئه همه مادرای دنیا فکر میکنن که حسشون به بچشون خاص و بهترینه منم همین حس رو دارم عشق من به تو بی نهایته وهیچ معیاری برای سنجیدنش وجود نداره تو که از لحظه به وجود اومدنت منو از این دنیا رها کردی و عشق واقعی رو بهم نشون دادی .سالها این کلمه رو میشنیدم و باور نمیکردم چون هر عشقی میتونست پایان داشته باشه و ازش توقع داشت اما عشق به تو بی پایان و بی بهانه است عشقی که منو از من دور کرده نیازهام در تو خلاصه شده من رو فراموش کردم بهانه همه چیز تویی حتی نفس کشیدن . تو دنیام رو که روزمره و تکراری شده بود جلا دادی و بهترین رنگ و زدی تو زندگیم رو دوباره ساختی بهم نفس دادی تا ز...
7 مرداد 1391

امام زاده صالح

عزیزم من اعتقاد خاصی به این امام زاده دارم هیچوقت دست خالی برنگشتم از اونجا همیشه حاجتم رو خدارو شکر گرفتم وقتی تو رو باردار بودم رفتیم اونجا وازش خواستم همیشه مراقب تو باشه و تو رو بیمه ایشون کردم خدا رو شکر همیشه حاجتم رو داده انشالا همیشه از بلاها و ناراحتیها دورت کنه و مراقبت باشه جای خیلی با صفاییه خدا رو هزار بار شکر تو هم بار اولته که رفتی اونجا. اینم عکسات ...
7 مرداد 1391

پسرم از خدا بخواه....

عزیز دلم چند وقتیه منو بابایی تو این فکر هستیم که خونه رو عوض کنیم با اومدن تو این خونه کوچیکه و تو راحت نیستی گذاشتیم برای فروش اما برای عوض کردنش پول زیادی لازم داریم از خدا بخواه بهمون کمک کنه تا از پسش بربیام انشالا خدا کمک کنه تا شرمندت نشیم عزیزم روزو شب در تلاشیم برای تو فرشته من وقتی میخوابی و میری پیش فرشته ها بهشون  بگو حرفتو گوش میدن ارادم خدا کنه بتونیم عوضش کنیم عزیزم راحت میشی جات بزرگ تر میشه راحت بازی کن.  
1 مرداد 1391